برژینسکی و بمب ایرانی

Apr 20th, 2009

در روز 25 مارس، زیگنیو برژینسکی، مشاور اسبق امنیت ملی آمریکا در زمان کارتر در برابر کمیته روابط خارجی سنای این کشور حاضر شد تا در مورد سیاست آمریکا در برابر موضوع هسته ای ایران سخن بگوید. برژینسکی به کمیته سنای آمریکا گفت که چشم انداز اتمی ایران آنچنان هم ترسناک نیست.

برژینسکی سخنانش را با نبایدهای آمریکا در برابر ایران به خاطر جلوگیری از موانع برای مذاکره آغاز کرد. وی استدلال کرد تا زمانی که آمریکاییها نتوانند ثابت کنند که مسبب شکست مذاکرات ایرانیها هستند، نباید از افزایش تحریمها، تهدید در بکار بردن زور، صحبت از تغییر رژیم و گذاشتن ضرب العجل در مذاکرات سخنی بمیان بیاورند.

برژینسکی اخطار داد، ” ما باید بسیار مراقب باشیم که مورد سوء استفاده طرفهای ذینفغ قرار نگیریم.” او همچنین در مورد ارتباط اسرائیل با این موضوع که ایران هسته ای یک تهدید حیاتی خواهد بود، سخن گفت و ادعا کرد که گسترش پوشش چتر حمایتی هسته ای در میان دوستان آمریکا در خاور میانه می تواند نگرانی های اسرائیل را کاهش دهد.

برژینسکی گفت که ایالات متحده از زرادخانه شوروی سابق در زمانی که او در کاخ سفید در سالهای 1970 خدمت می کرد بیشتر مورد تهدید بود تا اسرائیل در زمان کنونی، و اینکه سیاست بازدارندگی نشان داده است که مفید ترین راه است.” (آسوشیدتدپرس و اورشلیم پست)1

با توجه به نفوذ برژینسکی در واشتگتن و تاثیر نقطه نظراتش در دستگاه دولتی اوباما، بررسی گفته های او ضروری است. نقطه نظرات و قضاوتهای برژینسکی در گذشته همیشه سه خصوصیت بارز داشته داشته است: اولا گذشت زمان نشان داده که اشتباه بوده است، ثانیا مورد استفاده ملاهای ایرانی قرار گرفته است، و ثالثا به محض اینکه این نظرات مبدل به سیاست شده اند، نسلهای متوالی در منطقه بهای سنگینی را به خاطر این اشتباهات پرداخته اند.

موضعگیری او در ماه مارس می تواند بار دیگر نشانه بارزی از این موضوع باشد که در یک بزنگاه بسیار مهم تاریخی دیگر، هنگامی که سیاست آمریکا در مقابل ایران می خواهد تعیین شود، برژینسکی سهم خود در یک قضاوت اشتباه در مورد رژیم ایران و عواقب فاجعه آمیز خود را ادا می کند. موضع جدید او همان ادامه 30 سال اشتباهات گذشته اش می باشد.

در اواخر 1970 هنگامی که شاه ایران با یک ناآرامی مردمی مواجه بود، ارتش شوروی نیز به افغانستان تجاوز کرده بود. این دو واقعه مهم آغاز نقش پررنگ برژینسکی در منطقه بود. مملو از دغدغه “تهدید سرخ”، در آنزمان برژینسکی به معمار سیاست آمریکا در حمایت از بنیادگرایی اسلامی در حمایت از ملاهای ایرانی مبدل شد.

“در 26 دسامبر 1979 درست بعد از حمله شوروی به افغانستان، برژینسکی طی یادداشتی به جیمی کارتر خواستار حمایت آمریکا به شورشیان ضد شوروی افغان شد. برای تامین این حمایت برژینسکی بر کمک به پاکستان اصرار داشت. برای به دست آوردن همکاری اسلام آباد برژینسکی نوشت، ” لازم خواهد بود که سیاست ما نسبت به پاکستان مورد بازبینی قرار گیرد و حتی برای تضمین آن کمکهای تسلیحاتی بیشتری به آنجا ارسال شود. افسوس از این هم بیشتر سیاست امنیتی ما دیگر نمی تواند با توجه به روش ممانعت اتمی در مورد این کشور دیکته شود.” سیاست کمک به جنگجویان مقدس در افغانستان در حالی که به تلاش اتمی پاکستان به دیده اغماض نگریسته می شد، نتایج واژگونه ای به همراه داشت. اسلام آباد توانست تکنولوژی هسته ای را بدست آورد. تکنولوژی که بعدها توسط پاکستان به رژیمهای سرخ و حامیان تروریسم دولتی فروخته شد و در عین حال این کشور جنبش بنیادگرایی اسلامی را پروار کرد که متعاقبا با صعود القاعده و طالبان منجر شد.”2

در مورد انقلاب ایران نیز استراتژی برژینسکی بر همین منوال بود. ابراهیم یزدی، وزیر خارجه و فرد مورد اعتماد خمبنی به خوبی سیاست آمریکا در حمایت از ملاهای ایران را روشن کرد.3

“برژینسکی معتقد بود که تنها نیرویی که می توانست در مقابل کمونیستها در ایران بایستاد روحانیون بود. روحانیون می توانستند که خلاء قدرت را بعد از خروج شاه پر کنند و از تسخیر کمونیستها جلوگیری به عمل بیاورند. آمریکا معتقد بود که ملیون ایرانی و لیبرالها ضعیف بودند و امکان سرنگونی شان توسط کمونیستها محتمل بود. این موضوع به حمایت آمریکا از خمینی منجر شد.”

در طی 30 سال گذشته گروهی از متخصصان سیاست خارجی و در راس آنها برژینسکی تهدید ملاها را کوچک نشان دادند و اینگونه استدلال کرده و می کنند که ایالات متحده و جامعه جهانی هیچ دلیلی در دست ندارند که سیاستهای خصمانه ای نسبت به رژیم ایران روا دارند. بنا به گفته آنان نهایتا یک رهبر پراگماتیست در تهران ظاهر خواهد شد که به موازین بین المللی احترام خواهد گذاشت و نگرانی ها را مرتفع خواهد ساخت.

این جستجوی خوش خیالانه در پی یافتن رهبران پراگماتیک در سال 2004 هنگامی به اوج خود رسید که برژینسکی یکبار دیگر تاثیر منفی خود را بر سیاست آمریکا در قبال ایران به نمایش گذاشت. در ژوئیه 2004 شورای روابط خارجی گزارش خود را انتشار داد. این گزارش که با همکاری مشترک برژینسکی و رابرت گیتس در زمانی تهیه شده بود که بسیاری از تحلیلگران بدرستی این دوره را نقطه عطفی در تاریخ حیات جمهوری اسلامی ارزیابی می کردند. آغاز یک دوران جدید که با تسلط جناحهای رادیکال مرتبط با سپاه پاسداران تعریف می شد. ریاست جمهوری احمدی نژاد در یک سال پس از آن دقیقا مبین این موقعیت جدید محسوب می شد.

نه تنها گزارش شورای روابط خارجی هیچ اشاره ای به این موقعیت جدید نکرد، بلکه با کمال تعجب بالا آمدن یک جناج پراگماتیک در ایران را کشف کرد.4

” ایران در حال تجربه یک روند تدریجی در تغییر درونی است که به آهستگی اما مطمئنا یک دولت مسئول تر نسبت به آرزوهای شهروندان خود و نحوه برخورد با جامعه جهانی را ایجاد خواهد کرد.” (صفحه 13)

“….پراگماتیستها به نظر می رسد در حال صعود در تهران هستند….”( صفحه 19)

“….به نظر می رسد که برخی از محافظه کاران به مدل چینی اصلاحات تمایل دارند که در آن سیاست ارتدکسی خود را حفظ کرده و در عین حال مشوق رفرمهای اقتصادی هستند و گسترش آزادیهای مدنی را تحمل می کنند.” (صفحه 15)

چه کس دیگری بهتر از رابرت گیتس می توانست این اشتباه وقیحانه را بروشنی توضیح دهد؟ وی اخیرا تاسف خود در این مورد را طی یک سخنرانی در واشنگتن اظهار داشت.5

“من در 30 سال گذشته در پی جستجوی ایرانی های مدره بودم. (خنده)….همه هیات های حاکمه آمرکا از آن تاریخ تاکنون به طرق گوناگون خواستند که به ایرانیها نزدیک شوند اما شکست خوردند…. و البته در تحقیق سال 2004 و 2005 که من ریاست مشترک آن را به همراه برژینسکی در شورای روابط خارجی در مورد سیاست آمریکا در قبال ایران داشتم زمانی بود که خاتمی رئیس جمهور وقت ظاهرا بیشتر مدره بود و یا ظاهرا گفته های ناشایست احمدی نژاد را نداشت، ما گفتیم که ارزش آن را دارد که به سوی آنها دست دراز کنیم.”

اکنون بار دیگر رژیم ایران در آستانه سرفصلی دیگر در دستیابی به مقصود هسته ای خود قرار دارد. برژینسکی نیز بار دیگر در پیشاپیش صفوف کسانی قرار دارد که این تهدید را کوچک نشان می دهند و درخواست امتیازات سخاوتمندانه بیشتری برای ملاهای ایران را دارد.عکس العمل توام با خوشحالی روزنامه های دولتی رژیم ایران از سخنان برژینسکی از یک سو و کارنامه قضاوتهای نادرست وی در باره عواقب فاجعه آمیز حاکمیت ملایان در ایران از سوی دیگر زنگ خطر آشکاری هم برای ایرانیان و هم آمریکاییان است.

حسن داعی و کیوان کابلی

ترجمه از متن انگلیسی: Brzezinski and the Iranian Bomb
http://iranian-americans.com/2009/03/897.html
1- Jerusalem Post, March 6, 2009 http://www.jpost.com/servlet/Satellite?cid=1236269357602&pagename=JPost%2FJPArticle%2FShowFull
2- America and Islamic bomb at: http://www.islamicbomb.org/index.php?option=com_content&task=view&id=20&Itemid=39 )
3- Nameh magazine, tehran 3oth edition June 2004
4- Iran: Time for a New Approach. Report of an Independent Task Force Sponsored by the Council on Foreign Relations, Zbigniew Brzezinski and Robert Gates, Co-Chairs, Suzanne Maloney, Project Director, http://www.cfr.org/content/publications/attachments/Iran_TF.pdf. )
5- Speech by Robert Gates, September 29, 2008 http://www.defenselink.mil/transcripts/transcript.aspx?transcriptid=4295

Leave Comment


Notice: Undefined variable: user_ID in /home1/hdai/public_html/iranian-americans.com/wp-content/themes/branfordmagazine_bl/comments.php on line 66

You must be logged in to post a comment.