فرافکنی های شورای ملی آمریکائیان ایراتی تبار در روابط آشکار و نهان اش با رژیم اهریمنی ملایان

May 15th, 2009

با بقدرت خزیدن ملایان و استقرار رژیم ولایت فقیه در سال 1979، رژیم بلادرنگ به سرکوب،  حذف و نابودی  دگر گروه های سیاسی و دگراندیشان اقدام نمود. این سیاست و عمل کرد رژیم، بسیارانی از افراد سیاسی و دگر اندیش را برای نجات جان خود، وادار به فرار از ایران و پناهجویی در کشورهای دیگر، بویژه کشورهای اروپایی، کانادا و آمریکا نمود، و این روند فرار یا خروج از ایران همچنان ادامه دارد. اینک ایران مقام اول در فرار مغزها در سطح جهان را کسب کرده است! باری، نا گفته نماند که بنا بر گزارش سازمان عفو بین الملل رژیم ملایان درسال گذشته میلادی از بابت اعدام سرانه به نسبت جمعیت و اعدام کودکان نیز، رتبه اول را آن خود نموده، و از نظر شاخصه های میزان مصرف مواد مخدر، اعتیاد، فساد، نبود آزادی مطبوعات، تورم وبیکاری از جمله صدر نشینان در سطح جهان است!

رژبم  ولایت فقیه که در دهه ی اول حاکمیت خود کمر بنابودی مخالفین خود در داخل ایران بسته بود، در دهه ی دوم در تداوم برنامه های سرکوب در داخل، به ترور شخصیت های سیاسی در برون مرزهای ایران می پردازد. در دهه ی سوم اما رژیم، در کنار برنامه های همیشگی خود در جوامع ایرانیان برون مرز، از جمله ایجاد تفرقه و تنش در میان ایرانیان بویژه در گروه های سیاسی و مابین آنها، برای جلوگیری از هرگونه همگرایی و همبستگی، به بهره گیری از عوامل رنگارنگ سیاسی  خود می پردازد. رژیم در این دهه در حاشیه ی عوامل و کارگزاران مستقیم خود، از میان جامعه ی حدود شش میلیونی ی ایرانیان برون مرز، بویژه مهاجرین “خوش نشین”، زیر عنوان کانادایی ایرانی تبار، آمریکایی ایرانی تبار و… برای پیشبرد سیاست های خود استفاده می کند. درکنار بنیاد های ایمان و مراکز اسلامی، دیگر نهادها با عناوین گوناگون تاسیس شده است. هدف نهایی و پشت پرده ی این نهاد ها ارایهء جلوه و نمودی واژگونه از رژیم بمنظور کسب اعتبار برای آن، دوری جستن  و دور نگه داشتن جامعه ایرانی از سیاست ها و مسایل داخل ایران است!(1)

باری، ناگفته نماند که هرچه افراد جامعه حول اهداف مشخص مشترک، در نهادهای مدنی متشکل شوند و سازمان یافته بر کلیهء اموری که زندگی شخصی و اجتماعی آنان را متاثر میکند اقدام نموده و بر روند امور و تحولات جامعه اثرگزارتر شوند، به تحول جامعه درمسیر منافع و خواست های مردم کمک میرسانند.

آقای حسن داعی، عضو هیات مدیره “کمیتهء آمریکائیان – ایرانیان پیشرو”، پژوهشگر و نویسنده، در تاریخ سیزدهم آوریل 2009 در واشنگتن در سخنرانی خود تحت عنوان “شبکه های لابی رژیم ایران در آمریکا”، با ارائه ی اسناد و مدارک شبکه ی لابیگران رژیم اهریمنی جمهوری اسلامی را افشا کرده است.  “شورای آمریکائیان ایرانی تبار” که به اختصار “نایاک” خوانده میشود، به ریاست دکتر تریتا پارسی یکی از ” بزرگترین”  نهاد ها در این شبکه ویژه است! گزارش کامل این سخنرانی در نشریه ی “ایرانیان” شماره 422 مورخ 22 آوریل 2009 آمده است و نسخه ی دیداری – شنیداری (ویدیوئ) ی آن نيز در سامانهء “کمیتهء آمریکائیان – ایرانیان پیشرو” که به اختصار “پیک” نامیده میشود، موجود است.

در پاسخ به سخنرانی آقای داعی، بانو “میشل مقتدر”، مدير روابط عمومی ناياک، نامه ای را در همان نشریهء “ایرانیان” چاپ واشنگتن، منتشر کرده اند، اما متآسفانه در آن، بجای رد اسناد ارائه شده و روشن کردن اذهان عمومی در ارتباطات تنگاتنگ این نهاد با جمهوری اسلامی، به سبک و سیاق خود رژیم اسلامی، به فرافکنی در این زمینه پرداخته، که در این نوشتار کوشش می شود به این فرافکنی ها پاسخ داده شود.

“نایاک” مینویسد: «حملهء داعی به “نایاک” به نظر میرسد ناشی از ایفای نقش برجستهء ما در پیشگیری از وقوع جنگ محتمل ایران و آمریکا باشد»!… «گروه کوچکی… در خصوص مواضعشان که عمدتاً موافق تحریم و در جهت رویارویی و جنگ است، در تلاشند تا دیگرانی که موفق شده اند را تخطئه کنند»!

در همان جلسه، آقای حسن داعی گفت من مخالف جنگ و حملهء نظامی به ایران هستم و در ارتباط با مواضع “کمیته آمریکائیان – ایرانیان پیشرو”،  یا “پیک”، نيز در همان نشست سند هوویت “پیک” در میان شرکت کنندگان، از جمله همکاران “نایاک”، توزیع گردید. در سند هوویت “پیک” در این مورد چنین آمده است: «ما در سیاست  و مذهب، گروهی غیر جانبدار هستیم و با همهء افراد و گروه ها و احزابی که  با ما هم باور باشند، ارتباط و همکاری خواهیم داشت، و برای جلب حمایت  دیگران تلاش خواهیم کرد. رژیم بنیاد گرا و تمامیت خواه  حاکم بر ایران بر اساس ساختار سیاسی و ایدئولوژیک خود، تلاش در گسترش حوزهء نفوذی ایدئولوژی خود دارد. حمایت های این رژیم از گروه های تروریستی، فعالیت در جهت تولید سلاح های اتمی، عدم پذیرش معیارهای جهانی و بین المللی، و خواست محو کشور اسرائیل، نقض حقوق بشر در ابعاد وسیع در ایران، خطری دائمی برای همه مردم دنیا بطور عام و مردم ایران و امریکا بطور خاص می باشد، ما این سیاست ها و عملکردهای رژیم اسلامی را  محکوم می کنیم. ما مخالف جنگ و دخالت نظامی خارجی در ایران هستیم»(2).

رژیم ولایت فقیه سی سال است که در گسترهء خاک ایران روزانه با مردمان این سرزمین  بسیار بد تراز یک نظام اشغالگر، در جنگ وستیز است! این است شفاف گویی شمایان؟ ـ شمایانی که به  دیگران  درس  دموکراسی، تعامل و دوری جستن از تهمت  و افترا می دهید؟! آیا این ترور سیاسی و شخصیتی نیست؟  آی “نایاک”یان! “ناپاک” گویی و دروغ پردازی و ریا و فرافکنی تا چه حد؟! بجای رژیمی که خمینی اش جنگ را “نعمت الهی” می خواند و در هفتهء گذشته فرمانده سپاه اش اعلام می کند که “ما اسرائیل را در یازده روز نابود و محو” می کنیم، و در تمام دوران حاکمیت اش، با ایجاد تنش و بحران در روابط خارجی، بر جنگ و ستیزش بر مردمان ایران پوشش گذاشته و می گذارد، اینک شما “پیک” را به جنگ خواهی متهم می کنید؟! شما در “نایاک” و دیگر برادران تشکیلاتی تان هستید که با لانسه کردن رژیم و کوشش در چهرهء انسانی بخشیدن به آن و تبلیغ این که مردم ايران این رژیم را می خواهند و بهتر است که دولت ها با آن کنار بیایند، در زیر روبند و برقع “صلح طلبی”، در تداوم بخشیدن به این حاکمیت واپسگرا، ضد ملی و ضد هر آنچه ایرانی است کوشش داشته و دارید، و اینک با کمال بی شرافتی سیاسی و اخلاقی، “پیک” را متهم به جنگ طلبی می کنید! البته این اصل مکتبی بر ما روشن بوده و هست که شمایان و آنانی که در مکتب ملایان و برای ملایان “پا منبری” می کنید، ریا، تزویر، خدعه و تقیه از اصول کارتان برای به هدف رسیدن است!

آری، شما در همانجا می نویسید: «”نایاک” در اقداماتی که راجع به جماعت آمریکایی -ایرانی کرده بسیار موفق است. این سازمان، چه در مورد فعالیت های جلوگیری از جنگ با ایران و چه در مورد حفاظت آثار قدیمی تخت جمشید در شیکاگو و جلوگیری از حراج آنها، و چه در مورد جلوگیری از فیلم های هالیوود که جامعهء ایرانی ها را بطرز بدی در این کشور نشان می دهند فعالیت های  بسیار مثبتی داشته است».

اجازه بدهید که نوری بیفکنیم به گوشه هایی از این «موفقیت بزرگ» برای مخاطبان! نخست می پردازم به آثار باستانی تخت جمشید. اما، بیش و پیش از آن برای جلوگیری از برداشت های نادرست تاکید می کنم که من و یاران در “پیک”  از تمامی افراد و نهادهایی که در نگاهبانی از میراث فرهنگی ایران صادقانه تلاش می کنند سپاسگزار و خود را در کنار آنان و در جبههء این تلاشگران می دانیم. ایران سرزمینی است کهن و دارای فرهنگی کهن؛ و به تبع کهن بودن اش، این آثار بخشی از تاریخ بشری و متعلق به جامعهء بشری است. زیرا این آثار نشانگر زوایایی از نحوهء زندگی انسان ها در طول تاريخ است. بنابراین، پاسداری و نگاهبانی از این آثار نه تنها وظیفهء هر ایرانی بلکه یک وظیفهء انسانی و حقوق بشری نیز هست.

باری، بر این آگاهی داریم که، از ابتدای به قدرت خزیدن رژیم ملایان چگونه تلاش شده که هرآنچه نشانی از ایرانیت و هویت ملی و فرهنگ ایرانی دارد از بين برده شود، و ملت ایران را تبدیل به امت اسلامی، یعنی بردهء نظام ولایت فقیه، کنند. خوشبختانه، با مقاومت های مردم، به خصوص نسل جوان، رژیم نتوانست این نیات شوم را عملی کند، و برخورد بين رژيم و مردم فرهنگ دوست ايرانی همچنان ادامه دارد. اکنون، پس از سی سال، هنوز شاهديم که هر روز و  هر هفته گزارشی از تخریب ها، غارت ها و قاچاق آثار باستانی و بی توجهی به میراث باستانی خبر و گزارشی نوشته و گفته می شود.

باری، درست نزديک به پنج سال پيش عده ای از مردمان فرهنگ دوست، بدور از هرگونه داد و ستد و مبادلات سیاسی يا سودجويي های متداول، و فقط برای نجات این میراث از نابودی بیشتر، “کمیتهء بین المللی نجات پاسارگاد” را بنیان نهادند و با تلاش های شبانه روزی، برگزاری آکسیون های اعتراضی در داخل و خارج ایران، و آگاهی رسانی، جامعهء ایرانی و جهانی را نسبت به این تخریب ها حساس و در رادار آنان قرار دادند. به تاييد همهء فعالين فرهنگی در داخل و خارج ايران، اين  گروه اولين «ان.جی.او» ی حفظ و نجات میراث فرهنگی ايران (در داخل و خارج ايران) است. شما بگرديد و در اسناد اين سال های گذشته نگاه کنيد و ببینيد که  “نایاک” در رابطه با مثلاً جلوگیری از تخریب آرامگاه کوروش، يا تخریت میراث فرهنگی اصفهان چه کرده؟ يا تخريب محوطه های باستانی شوش، يا تخريب بيستون، يا در ارتباط با محوطهء قره کليسا، و يا در ارتباط با اين همه تخريب های کوچک و بزرگ، ناياک چه کاری کرده است؟  آیا در زمان گرد آوری امضاهای اعتراضی، حتی زیر یکی  از این نامه ها [پتیشن] نام “نایاک” را گذاشته اید؟ نه! پس، چگونه شد که یک مرتبه به حفاظت آثار قدیمی تخت جمشید در شیکاگو  علاقه مند شدید؟

در پی شکایت “کمیتهء بین المللی نجات باسارگاد” (در دوم ژوئن سال 2006) به سازمان ملل، یونسکو و دیگر نهادها، در اعتراض به حکم دادگاه فدرال آمریکا در ایالت «ایلینوی» مبنی بر این که بازماندگان قربانیان یک بمب گذاری در اسراییل می توانند گنجینه های باستانی ایران در موسسهء شرق شناسی دانشگاه شیکاگو را به عنوان غرامت دریافت کنند، و درخواست کمک “کمیتهء نجات” از حقوق دانان برای جلوگیری از این عمل، در ایران در سی ام ژوئن2006، اميد غنمي، مديركل دفتر حقوقي سازمان ميراث‌فرهنگي و گردشگري، گفت: «اين حكم را حتماً پيگيري خواهيم كرد و هم‌ اكنون در انتظار پاسخ استعلام از دفتر رياست‌جمهوري هستيم كه براي پيگيري پرونده چه كنيم؟ از كشور حافظ منافع ايران بخواهيم پيگيري كند؟ وكيل بگيريم؟ يا دفتر حقوقي خود راهي پيش پاي ما مي‌گذارد؟»(3).

در این میان، و بعد از اینکه  جمهوری اسلامی تصمیم به دفاع در برابر حکم دادگاه می گیرد (آن هم به دلايل سياسی و مسايلی که مورد علاقه و اعتراض جمهوری اسلامی بود)، و زمانی که رحیم مشائی معاون احمدی نژاد از ایرانیان خارج از کشور خواست که وارد عمل شوند، “نایاک”  وارد ماجرا می شود! فرهنگ دوستی های نایاک تنها زمانی بوقوع می پیوندد که انتقادی متوجه حکومت ایران نباشد!

يا درست وقتی که دولت ايران در مقابل فيلم «300» جبهه می گيرد، آن هم نه به دليل دفاع از تاريخ کهن ايران بلکه در حمله به آمريکا، باز پای ناياک به اعتراض باز می شود.

یا در ضیافت مشترک برادران تشکیلاتی نایاک و عوامل جمهوری اسلامی در آخرین سفر محمود احمدی نژاد به نیویورک، تصاویر کوروش کبیر را به دیوار نصب می کنند!

مشاهده می شود که هر کجا جمهوری اسلامی حضور می یابد، سر و کله مشاطه گران هم بیدا می شود! این را می گویند ریا کاری و تزویر در کسب اعتبار برای پیشبرد نیات “ناپاک”!

اما  در مورد موفقیت بزرگ “نایاک”در هالیوود!

آقای دکتر تریتا پارسی، رئیس نایاک، در نامه ای بتاریخ 14 ماه می  2007  به آقای “وین کرامر” تولید کنندهء فیلم “تغییر وضعیت” که  دربارهء مسئله ی “قتل های ناموسی” است، قبل از تولید این فیلم چنین می نویسد: “هیچ آماری در تایید قتل ناموسی در ایران وجود ندارد. در تهران که یک ششم جمعیت ایران، یعنی 12 ملیون نفر را شامل می شود چنین چیزی وجود نداشته و  فتل ناموسی در فرهنگ ایرانی ریشه ای ندارد”! (4)

دکتر محمود احمدی نژاد هم، در سخنرانی اش در دانشگاه کلمبیا، اعلام می کند ما در ایران “همجنس گرا” نداریم! و در تهران، شاه شیخ جماران، ولی فقیه اعظم، “ملا علی” خامنه ای می گوید “نظام اسلامی ما مردمی ترین و آزادترین است در دنیا”! ملاحظه می کنید که این سه تن “رئیس”  چگونه  تیر خلاص به شقيقهء حقایق و واقعیت های  جامعهء ایرانی می زنند و آنها را واژگونه ارائه می دهند!؟

در مورد “قتل های ناموسی”  آمار دقیق نیست و بسیاری از این قتل‌ها گزارش نمی‌شوند و یا به گونهء دیگری گزارش می‌شوند. بر اساس گزارش «جامعه ‌شناسان بدون مرز»، «طی سال‌های 1376 تا 1380 در ایران بیش از هفت هزار قتل انجام گرقته که 400 مورد آن قتل های ناموسی بوده اند»!(5)

آقای دکتر تریتا پارسی، و بانوان و آقایان مجیزگو و مشاطه گر!

روزنامهء اعتماد گزارش می کند که: «بر اساس آخرین آمار رسمی که از سوی معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ اعلام شده، قتل ناموسی  در شش ماهه ی گذشته در تهران بزرگ 50 مورد بوده که 35 درصد  قتل های تهران بزرگ را شامل می شود»!

توجه داشته باشید که این تنها آمار منابع رسمی است. همین منبع خبری می گوید که، در مقایسه با آمار و ارقام سال های قبل، پایتخت یا دیگر مناطق کشور، این افزایش بسیار مخاطره آمیزی است!(6)

آی مشاطه گران،آی مدعیان میراث فرهنگی و حقوق بشری در “ناپاک”!

قتل در هر شکل آن امری ضدانسانی و بر خلاف موازین حقوق بشری می باشد و قتل ناموسی ضد انسانی ترین نوع آن!

آی انسان نمایان، این حقایق را چگونه می توان کتمان کرد؟!

اين شگفت آور است از بانوانی که در این لاپوشانی ها با شما همراه شده اند! در فرهنگ مردسالار مهاجر ایرانی تبار، که، همسر و دختر خود را کتک می زنند، در زیر زمین زندانی می کنند، تلفن آنان را کنترل و یا قطع می کنند، و یا مانع تماس زنان با بستگان خویش می شوند و غیره، از مردان انتظاری نیست. اما، شگفت از بانوان و مردان برابری طلبی است که این سکوت مرگ آفرین را نمی شکنند!

(باز باید یادآوری کنم که خشنونت نسبت به زنان حد و مرز جغرافیایی ندارد، لیکن در جوامع اسلامی بدلیل رسمیت حقوقی آن، این جنایت بمراتب بیشتر مشاهده می شود!)

باری، مسئلهء عمده‌ای که در ارتباط با  قتل‌های ناموسی وجود دارد، به پيش بينی های حقوقی دربارهء آن مربوط می شود. مادهء 630 قانون مجازات اسلامی به مرد اجازه می دهد در صورتی که همسر خود را در حال زنا مشاهده کند هم او و هم مرد را به قتل برساند. هم چنین ماده 220 قانون مجازات اسلامی پدر و جد پدری را در صورت قتل فرزند از قصاص مبرا می‌کند. از طرفی از آنجا که اینگونه قتل ها اغلب از حمایت های خانوادگی برخوردارند احتمال شکایت و پیگیری کم است.

به گفتهء کارشناسان حقوقی ایران: «اين دو ماده، به نوعی مجوز قتل های ناموسی را صادر کرده و با استناد به اين دو ماده است که مرتکبان قتل های ناموسی با کمترين مجازات روبرو شده و از چنگال عدالت می گريزند»(7).

کارشناسان و محققان اعتقاد دارند دختران و زنان مهاجري که در قتل‌هاي ناموسي جان خود را از دست مي‌دهند، در واقع قرباني فرهنگ پدرسالار هستند که در مشرق زمين بيشتر رواج دارد. بسياري از مهاجران در جوامع مدرن، سنت‌هاي رايج در فرهنگ بومي خود را به اين جوامع مي‌آورند. که البته به آمریکا هم آورده اند. قتل ناموسی در جامعهء ایرانی مقیم اروپا نیز گزارش شده است.(8)

باری، شما خود را نهادی بزرگ با صدایی رسا و نماینده ی ایرانی تباران در آمریکا قلمداد می کنید. در این جامعه ی ایرانی هستند افراد و خانواده های تبعیدی که مادر، پدر، فرزند، برادر، خواهر و بستگانشان را این رژیم اهریمنی ترور کرده، آیا شما از این «صدای رسا»ی خود، در حمایت  از این طیف گسترده هیچ استفاده کرده اید؟ شما از “بهاره” و “بیژن”، فرزندان “بانو”، از همسایگان من در آتلانتا، [بهاره چند ماه با مادرش بانو، در زندان بوده] و بسیارانی دیگر در شرایط آنان، که مرده هاشان هم در گورستان امنیت ندارند، چه دفاعی کرده ايد؟ چرا اقدامی نکردید که حداقل مرده های این خانواده ها را رها کنند؟ برای جامعهء بهائیان، که فقط بدلیل اعتقاد دینی شان از همه چیز محروم و مورد ستم هستند و مرده ها و گورستان آن ها هم امنیت ندارند، هیچ اقدامی کرده اید؟

آری، موارد ذکر شده نمود و جلوه هایی است از فریبکاری های نایاک و دیگر جریان های مشاطه گر ـ که با فرافکنی، جز ایجاد حاشیه ای امن برای سیاست ها و خطوط  ضد مردمی و حاکمیت اهریمنی حاکم، علیه مردمان ایران کاری نداشته و ندارند!

ضمناً، به نظر ما، مطالب مندرج در نامهء مدير روابط عمومی «ناياک» نمی تواند معرف ذهنیت یک ایرانی نسل دوم باشد! فرا فکنی های این نوشته نشانی از یک ذهنیت ایرانی مشاطه گر ولایت فقیهی است، و نه یک ایرانی نسل دوم! یک ایرانی نسل دوم این چنین راستی و حقیقت را کتمان نمی کند! و به همين دليل هم هست که در میان ایرانی تباران نسل دوم، بخش بزرگی از جوانان بدليل سیاست ها و عملکردهای نظام ولایت فقیه، احساس حقارت می کنند از اينکه بگویند ایرانی تبار هستند! حتی مشاهده می کنیم که بهمان دلایل بسیاری از نسل اولی ها هم نمی گویند یا با اکراه می گویند که ایرانی هستند! این منصفانه نیست که قشر نسل دومی که علاقه مند به تبار ایرانی خود است، اینگونه ملعبهء دست دیگران با نیاتی “ناپاک” گردند! این اخلاقی و انسانی نیست! آری، وظيفهء خود می دانم که بعنوان یک پدر با دو فرزند جوان که در آمریکا متولد شده اند، به خانوادهای ایرانی هشدار دهم.

من با اطمینان می گویم که فرزندان نسل دوم ما که با صمیمیت و علاقه و دل “پاک” به “نایاک” پیوسته اند از سیاست بازی های “ناپاک” و نشست ها و سرنخ های پشت پرده  آگاهی ندارند! این وظیفهء خانواده ها، دوستان و آشنایان این «دل پاکـ” ـان است که آنان را از این “ناپاکـ” ـی ها آگاه کنند!

من، بعنوان رئیس هیات مدیره کمیته آمریکائیان- ایرانیان پیشرو، که یک نهاد فرا سیاسی است، در همین جا از دکتر تریتا پارسی، مدیر “نایاک” برای شرکت در همایش “ایرانیان برون مرز و جمهوری اسلامی” دعوت می کنم. در برنامهء این همایش از جمله موضوع مورد نظر شما، “تحریم و جنگ”، با حضور و شرکت آقای حسن داعی از سازمان “پیک” در دستور برنامه خواهد بود. از دکتر پارسی درخواست می شود هر تاریخی که برای ایشان مناسب است، با منظور کردن دو ماه فرصت تدارکاتی، اعلام کنند، تا متناسب با برنامهء ایشان همایش مورد نظر تدارک دیده شود.

در پایان، «کمیته آمریکائیان – ایرانیان پیشرو» همهء افراد آزادی خواه، نهادهای حقوق بشری و مدنی، در درون و برون مرزهای ایران را به همگرایی و همکاری، برای پیشرفت هرچه موثرتر در این کارزار فرا می خواند.

امید اينکه در سایهء اين “همکاری بزرگ”، هرچه موثرتر بتوانیم پژواک دهندهء فریادهای آزادی خواهانهء مردمان ایران در گسترهء جهان در این شرایط بحران زدهء  میهن مان باشیم.

امید که، هرچه زودتر شاهد آن باشیم که مردمان ایران نهال “بزرگ” آزادی، آبادانی، عشق، شادی و هر آنچه انسانی و زمینی و این زمانی است را بکارند.

دست همکاری ما به سوی شما دراز است!

دکتر سیاوش عبقری

رئیس هیات مدیره کمیته آمریکائیان- ایرانیان پیشرو

May 12, 2009

References

1.مشاطه گران حکومت اسلامی در خارج از کشور  از مسعود نقره کار

http://www.akhbar- 1.

rooz.com/article.jsp?essayId=20525

2. http://iranian-americans.com/about

3. http://www.etemaad.ir/Released

4.http://www.niacouncil.org/images/PDF_files/letter%20re%20crossing%20over.pdf

5. http://www.etemaad.ir/Released/87-09-09/97.htm#124602

6. http://www.etemaad.ir/Released/87-09-09/97.htm#124602

7. http://www.we-change.org/spip.php?page=print&id_article=2683

8. http://www.rahekargar.net/elamiye/082005/chigini.pdf


Leave a comment »

  1. Well said Dr. Abghari! This is the best possible explaination of NIAC, and their true nature, as the agents of the Islamic Republic. After 30 years of the occupation of our homeland by these terrorist mullahs, shame on anyone who supports them, and calls him/herself representative of the Iranian-American community. The wounds of these barbarians are still on our nation’s bodies and souls. These are worse than the Nazis, and those like Trita Parsi have to one day answer to our nation about their disgraceful loyalty to the occupiers. Thank you Dr. Abghari for your beautiful article.

Leave Comment


Notice: Undefined variable: user_ID in /home1/hdai/public_html/iranian-americans.com/wp-content/themes/branfordmagazine_bl/comments.php on line 66

You must be logged in to post a comment.