چپ خاویار
Nov 29th, 2008حسن داعی
هفته آینده دانشگاه نیویورک کنفرانس یکروزه ای در باره سیاست های دولت اوباما و ایران برگزار میکند.1 هدف واقعی از این نشست، ارائه و توصیه راههای جوش دادن آمریکا با حکومت ملایان میباشد. مجموعه سخنرانان این جلسه، طیفی از جبهه متحد دوستداران نظام آخوندی در آمریکا را شامل میشود. همان جبهه شناخته شده ای که با پوشش ها و حمایت های گوناگونش، لابی عریض و طویل رژیم ایران در آمریکا تثبیت و تقویت شده و میشود.
در این نشست “گری سیک” و چند کارشناس شناخته شده دیگر که طی سالیان گذشته بطور مستمر برای برداشتن فشار از روی حکومت ایران تلاش کرده اند سخنرانی خواهند نمود. اما گذشته از این چهره های همیشگی، چند شخصیت قابل توجه نیز در این برنامه حضور بهم رسانده اند که باید به آن اشاره کرد.
یکی “غلامعلی خوشرو” معاون سابق وزارت خارجه حکومت اسلامی است. ایشان که سه سال پیش ظاهرا از مسئولیت رسمی در وزارت خارجه کنار رفته است مانند دیگر دیپلمات های سابق رژیم که سر از آمریکا در میآورند، یکباره به کار آکادمیک مشغول شده و در حال نگارش یک دایره المعارف در مورد اسلام امروزی است. در عین حال، ایشان دستیار “محمد خاتمی” در مرکز گفتگوی تمدن ها نیز میباشد.2
یکی دیگر از شرکت کنندگان “استفان هاینز”، رییس صندوق (خیریه) برادران راکفلر میباشد که در مورد حمایت های ایشان و خانواده راکفلر از حکومت آخوندی و لابی آن در آمریکا در گزارشات پیشین بخصوص مقاله “میراث راکفلر”، به تفصیل گفتگو کرده ام.3 البته برخی از شرکت کنندگان مثل گری سیک، سالهای سال از سخاوتمندی این خانواده بخوبی بهره برده و برای رژیم حاکم بر کشورمان از رفسنجانی گرفته تا احمدی نژاد تبلیغ کرده اند. اما استفان هاینز که تاکنون بیشتر نقش پشت صحنه را برای خود درنظر گرفته بود، این بار به وسط صحنه آمده تا به دولت جدید آمریکا پیام سیاسی روشنی ارسال کند.
اما گذشته از لابیست های حرفه ای و دیپلمات های کارکشته حکومت ایران و نمایندگان کمپانی های عظیم نفتی، باید به یکی دیگر از سخنرانان اشاره شود که حضور ایشان شاید جلوه ای خاص و چه بسا ضد امپریالیستی نیز به جلسه مزبور بدهد. ایشان “اروند آبراهامیان” یکی از شخصیت های مورد احترام و از مراجع اعظم صلح طلبان قلابی وطنی است. هنگامیکه سال گذشته در برخی از مقالات خود به شرکت آبراهامیان در بعضی محافل لابی رژیم ایران اشاره کردم، یکی از توده ای های سابق و دگراندیشان کنونی بنام “رضا فانی یزدی”، در حمله شدیدی به من نوشت:4
« او (حسن داعی) و دوستان و هم پالکیهایش با عناد و دشمنی کور تا آنجا پیش رفتهاند که حتی شخصیتهایی مثل ارواند آبراهامیان را که اساسا خود را درگیر مسائل روزمره سیاست ایران نکرده و سالهاست که با حوصله اساسیترین مباحث حقوق بشری از جمله شکنجه و قتل عام در ایران پس از انقلاب را موضوع پژوهش خود قرار داده را متهم به همکاری و لابیگری و دفاع از “رژیم خونخوار ملایان” میکند.
ابراهامیان با تالیف کتب و مقالات متعدد، از جمله اعتراف شکنجهشدگان، مجاهدین ایرانی، ایران بین دو انقلاب، و دهها مقاله و اثر آکادمیک دیگر، به عنوانی یکی از تحلیلگران برجسته مسائل ایران مورد احترام ایرانیان دمکرات و طرفدار حقوق بشر در داخل و خارج از کشور بوده و از احترام بینالمللی نیز برخوردار است.»
ازآنجا که فانی یزدی ممکن است در مقاله بعدی خود ادعا کند که کنفرانس دانشگاه نیویورک “درگیر مسائل روزمره سیاست ایران” نیست (و لابد از نماینده خانواده راکفلر و آبراهامیان و گری سیک و نماینده حکومت، برای گفتگو در مورد کشورداری در زمان ساسانیان دعوت کرده اند)، بهتر است در همینجا به دلائل برگزاری این جلسه نظری بیاندازیم.
در تابستان امسال، تعدادی از کارشناسان “ایران دوست” و لابیست های حرفه ای آمریکا بهمراه “تریتا پارسی” و شبکه وابسته به وی گردهم آمدند و با راه اندازی یک لابی عریض و طویل، پروژه مشخصی را در کنگره امریکا پیش بردند.5 در گزارش قبلی که تحت عنوان رابطه گروههای ضد جنگ با حکومت ایران منتشر کردم، به این داستان اشاره شده بود. موفقیت این لابی زمانی بود که لایحه 362 که خواهان تحریم بیشتر حکومت ایران بود از دستور کار کنگره خارج شد. پس از این موفقیت، همین افراد لابی جدید دیگری بنام “پروژه سیاست خارجی آمریکا” براه انداختند.7
هفته گدشته، همین کارشناسان، باز هم در کنار تریتا پارسی، در سنای آمریکا یک جلسه مهم برگزار کردند و درآن، یک گزارش در مورد راههای کنارآمدن با حکومت ایران را پیشنهاد نمودند. به ادعای تریتا پارسی و شرکت کنندگان در این جلسه، گزارش مزبور کار کارشناسی و مشترک 21 متخصص ایران شناس بوده است.8
از این بیست و یکنفر کارشناس، شش نفرشان عضو مدیریت یا عضو هیئت مشاوران انجمن “نیاک”، یعنی همان سازمان وابسته به تریتا پارسی هستند. برخی از آنان مثل توماس پیکرینک، گری سیک و باب میلر، از اعضای هیئت مدیره شورای آمریکائی-ایرانی وابسته به هوشنگ امیراحمدی هستند. اتفاقأ در مقاله انگلیسی که همان روز جلسه به چاپ رسید، من گزارش این 21 نفر کارشناس را با یک گزارش دیگر که سال گذشته بنام خود تریتا پارسی به چاپ رسیده بود مقایسه کرده و نشان دادم که بیش از 80 در صد از گزارش جدید (هم در شکل و هم در محتوی)، کپی برداری از همان نوشته تریتا پارسی است و حتی ترتیب بیشترجملات نیز یکسان است.9
اکنون، همین کارشناسان که در لابی مزبور فعال شده اند، برای ادامه کار یعنی ایجاد موج جدیدی از فریب افکار عمومی و فشار به دولت جدید آمریکا به دانشگاه نیویورک روانه شده اند. اما این بار از آنجا که میزبان جلسه یک دانشگاه است، احتیاج مبرمی به امثال ارواند آبراهامیان نیز هست تا اعتبار آکادمیک خود را برای برادران راکفلر و نماینده حکومت ایران خرج کند. داستان شرکت آبراهامیان و دیگر ایرانیانی که تحت نام مبارزه خیالی با امپریالیسم یا صلح طلبی دروغین، خواسته یا ناخواسته به رژیم فاشیست و چنگ افروز ایران امداد میرسانند، درس عبرتی برای نسل حال و آینده ایرانیان است. به خوانندگان توصیه میکنم که گزارشات قبلی در اینمورد را یکبار دیگر مطالعه فرمایند.
اما داستان این قبیل افراد مرا بیاد خاطره ای از سالها پیش میاندازد. زمانیکه من از جهنم آخوندی گریخته و به فرانسه رفتم، با یک اصطلاح جالب و گزنده آشنا شدم و آن “چپ خاویار” بود. منظور روشنفکران فرانسه از چپ خاویار، کسانی است با گذشت زمان، اکنون به مال و منالی رسیده و گهگاه پس از صرف خاویار و شامپاین، افکار مترقی شان غلیان میکند و با سخنانی احساس برانگیز به دفاع از ستمدیدگان جهان برخاسته و در خلسه ناشی از الکل، همچون دون کیشوت به جنگ امپریالیسم میروند… چه بسا این گونه افراد فرصت طلب بمنظور دستیابی به خاویار و شامپاین خود، از همکاری با خونخوارترین سرمایه داران نیز دریغ نکرده و در صورت لزوم کمر زحمتکشان را نیز خرد کنند.
از زمانیکه اصطلاح فرانسوی “چپ خاویار” را شنیدم، سالها میگذرد ولی واقعأ هنوزنمیدانم بعنوان یک ایرانی، افرادی نظیر فانی یزدی، اردشیر عمانی، آبراهامیان و… را چه باید خطاب کرد؟ کسانی که در کنار نمایندگان حکومت آخوندی و لابی مربوطه به صلح طلبی دروغین مشغولند و هم زمان با افرادی مثل خانواده راکفلر نیز نشست و برخاست دارند و مدعی ترقی خواهی هم هستند. آیا و قت ان نرسیده که چپ مستقل ایران مرز قاطعی با این مدعیان چپ گرائی داشته باشد؟
در اینجا بهتر است از آبراهامیان که هفته آینده در کنار نماینده خانواده راکفلر و همینطور فرستاده حکومت ملایان سخنرانی میکند یک نقل قول بیاورم تا ایشان در حین سخنرانی، وظیفه تاریخی خود را از یاد نبرد. ابراهامیان در این نقل قول، 150 سال مبارزات مردم ایران را یک جا در دامن احمدی نژاد و خامنه ای میریزد و جاه طلبی های هسته ای پاسداران جنایتکار حاکم بر کشورمان را با مبارزات ملی دکتر مصدق یکسان جلوه میدهد:10
«به تاریخ 150 ساله ایران نگاه کنید، مبارزه ایست بی وقفه با امپریالیسم. مبارزه با زورگوئی آنان که همیشه درحال دادن اولتیماتوم به ایران بوده اند. در طول تاریخ ایران، آن دسته از سیاستمدارانی که به اولتیماتوم آنان تن داده اند از طرف ملت بعنوان خائن شناخته گشته اند و آن رهبرانی که در برابر آنان کوتاه نیامده اند قهرمان تلقی میشوند، حتی اگر در آخر شکست بخورند.
هم اکنون نیز در ایران، بحران کنونی با آمریکا و غرب بر سر مسئله هسته ای بهمان صورتی نگاه میشود که ملی شدن نفت و مبارزات مصدق بود. درآن زمان ایران میخواست خودکفا شده و بر سرنوشت خویش مسلط باشد ولی آمریکا و انگلستان به ایران اولتیماتوم دادند. مصدق نیز تسلیم نشد و به قهرمانی برای ملت تبدیل گشت.
هم اکنون نیز ایرانیان همین احساس را دارند و تنها تفاوت این است که بجای نفت، مسئله بر سر تکنولوژی هسته ای است. اگر شما به قرن بیستم برگردید می بینید که ایران نمی توانست راه آهن ایجاد کند زیرا دو قدرت امپریالیستی روس و انگلستان اجازه نمی دادند. هرگاه که ایران میخواست به راه آهن که در آن زمان تکنولوژی پیشرفته دوران بود دست یابد، امپریالیست ها پا جلو گذاشته و می گفتند: “شما به اندازه کافی توسعه نیافته اید و لیاقت داشتن آنرا ندارید” اکنون نیز همین داستان در مورد تکنولوژی هسته ایست و استدلال نیز این است که ایران نه به این تکنولوژی احتیاج دارد و نه به اندازه کافی بالغ شده که بتوان به او اجازه داشتن آنرا داد.»
یادداشت ها:
1- این کنفرانس سوم دسامبر در دانشگاه نیویورک برگزار میشود. برای مشاهده برنامه و اسامی سخنرانان به این لینک مراجعه کنید: http://centerfordialogues.org/events_Islam_and_the_West/
2- http://www.gcgmelbourne2008.info/pages/speakers.html
3- برای مطالعه مجموعه مقالات در این زمینه، به این سایت مراجعه کنید: http://www.iranianlobby.com/
4- http://www.rezayazdi.com/index.php?/site/comments/hassanhosein/
5- سایت رسمی این سازمان جدید http://www.newiranpolicy.org/401.html
6- گزارش کامل در باره رابطه حکومت ایران با صلح طلبان آمریکا http://iranian-americans.com/regime-war.pdf
7- سایت رسمی این سازمان دوم که همان کارشناسان سازمان قبلی است. http://americanforeignpolicy.org/
8- میزبان این جلسه نیاک بود و خود تریتا پارسی نیز جلسه را اداره میکرد http://www.niacouncil.org/index.php?option=com_content&task=view&id=1279&Itemid=29
9- در این مقاله دو گزارش مزبور را مقایسه کرده ام http://www.americanchronicle.com/articles/81956
10- بخش هائی از کتاب Targeting Iran که درآن از آبراهامیان نقل قول شده است: http://www.iranian.com/main/2007/targeting-iran-0
Dear Mr. Dai,
Your insight and your brave stance against the Iranian lobby in the U.S. has put a wrench in their works. Bravo.
The Iranian lobby under the name of “prace” is doing the bidding of the most barbaric enemies of humanity. How could a bunch of loosers get so low?